از صخره Ella که اومدم پایین سریع دوش گرفتم و صبحونه رو خوردیم. دیگه کاری تو این روستا نداشتیم. آماده شدیم برای آخرین و باحالترین قسمت سفر. از روز ورود به این کشور، رنگ دریا رو ندیده بودیم. در ادامه سفر به سمت جنوب حرکت می کردیم تا در پایین ترین قسمت سریلانکا به اقیانوس برسیم و یه دو روزی بدون هیچ نگرانی و فکری آب بازی کنیم. توی برنامه ای که به جایا داده بودم، بازدید از خروشان ترین آبشار سریلانکا به نام " دونهیندا " گنجونده شده بود، اما جایا رسما داشت می پیچوند. از من اصرار و از اون انکار. می گفت باید دو ساعتی تو مسیر انحرافی بریم و تازه تو اصلا در موردش حرف نزده بودی.

به اینستاگرام سر بزنید:
www.instagram.com/nader.farsang
برچسبها:
سفر,
آسیا,
سریلانکا,
ساحلادامه مطلب
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۶/۰۷/۳۰ساعت 23:0  توسط نادر
|
دلیلی نداشت پیشنهاد جایا رو قبول نکنیم. از قبل هم بررسی کرده بودم. خیلی از توریستها پیشنهاد می دادند که بهتره مسیر " نوارا الیا " به روستای اِلّا Ella با قطار طی بشه چون از منطقه بکر کوهستانی و خیلی زیبایی عبور می کنه. صبحونه رو که خوردیم راهی ایستگاه قطار شدیم. چهل دقیقه ای تا ایستگاه راه بود. در واقع ایستگاه اصلا در داخل شهر قرار نداشت. وقتی رسیدیم به ایستگاه، جایا با ما تا داخل ایستگاه اومد تا مطمئن بشه ما بلیط گیرمون اومده. خودش می گفت همیشه این قطارها جای خالی داره. قبلش با خودم فکر می کردم که بد نبود آنلاین اوضاع بلیطها رو چک می کردیم اما وقتی رسیدیم به ایستگاه، کلا این فکر از سرم پرید...

برچسبها:
سفر,
سریلانکا,
آسیا,
سفرنامهادامه مطلب
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۶/۰۶/۲۰ساعت 20:44  توسط نادر
|
جدا شدن از کندی و حرکت به سمت جنوب توی یه جاده پیچ در پیچ، ما رو به سمت کوهستانی ترین نقطه کشور می برد. جاده لحظه به لحظه پیچ دار تر و محیط، کوهستانی تر می شد. مدام سر بالایی می رفتیم. منظره ها حرف نداشت. چیزی بود تو مایه های مناطق کوهستانی گیلان. اما برعکس گیلان و مازندران که ضخامت مناطق جنگلی در کوهستان کمه، اینجا جنگل و سرسبزی تمومی نداشت حتی در نوک قله های کوهها. هوا مدام خنک تر می شد. هر جا که کوهستان مجال داده بود، مردم روستا ساخته بودن و چای می کاشتند. بعضی از مزارع چای، بسیار بزرگ بودن و مثل منطقه هالیوود، نام مزرعه رو با حروف بزرگ سفید روی کوه نوشته بودن. بیشتر این مزرعه ها، یادگاری انگلیسی ها بودن ...

برچسبها:
آسیا,
سریلانکا,
سفر,
سفرنامهادامه مطلب
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۶/۰۵/۱۰ساعت 11:38  توسط نادر
|
صبح زود بعد از صرف صبحونه از محل اقامتمون تو سیگیریا به سمت دومین شهر مهم سریلانکا، " کَندی Kandy " حرکت کردیم. هر چی بیشتر به سمت شهر می رفتیم، محیط کوهستانی تر می شد. مرکز جزیره سریلانکا، کوهستانیه. کوهستانی که ارتفاعش تا بالای 2000 متر هم می رسه. بین راه " جایا " کنار یه باغ بزرگ توقف کرد. وقتی که مسافر یه تور میگیره به ویژه در کشورهای جهان سوم، باید این انتظار رو داشته باشه که راننده برای گرفتن حق کمیسیون، به بعضی از فروشگاهها و مغازه ها سر بزنه. برای همین از همون اولش با جایا طی کردیم که ما دنبال خرید نیستیم. وقت ما رو تو طلا و ابریشم فروشی و اینجور مسائل تلف نکن. اما قبل از اینکه کنار این باغ توقف کنه با ما هماهنگ کرد و گفت اینجا یه باغ گیاهان داروییه که محصولات اصل و خوبی داره. همسفر مایل بود که در صورت مناسب بودن، یه چیزهایی بخره برای همین توقف کردیم...

باغ گیاهشناسی پرادِنیا در حومه کَندی
برچسبها:
سفر,
سفرنامه,
سریلانکا,
آسیاادامه مطلب
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۰۱ساعت 13:26  توسط نادر
|
زمان سفر: 19 سپتامبر 2016
بعد از خوردن ناهار وقت رو تلف نکردیم. ادامه حرکتمون به سمت شمال شرق بود. خیلی طول نکشید تا به یکی از مهمترین شهرهای باستانی سریلانکا برسیم. این کشور هم مثل خیلی از سرزمینهای دیگه یه دوره طلایی تاریخی داشته. دو دوره یا دو پادشاهی باشکوه در این سرزمین وجود داشته: دوره ای که شهر آنورادهاپورا پایتخت بوده که این دوره به همین نام معروفه و دوره ای که حکومت مرکزی در شهر پولونارووا مستقر بوده. این دو تا شهر فاصله خیلی زیادی با هم ندارن ولی با بررسی هایی که کردم به این نتیجه رسیدم که یکی از اینها رو ببینم کافیه چون المانهای فرهنگی و معماریشون تا حد زیادی به هم دیگه شباهت داره.

معبد دندان بودا
برچسبها:
سفرنامه,
سفر,
سریلانکا,
آسیاادامه مطلب
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۰۴ساعت 16:20  توسط نادر
|
تاریخ سفر: از شب 27 نوامبر 2014 تا عصر روز 2 دسامبر
تا از فرودگاه برسم به هاستل هوا کاملا تاریک شده بود. جایی که رزرو کرده بودم توی قسمت قدیم شهر قرار داشت. مسئولش پسر خیلی جوون و خوش برخوردی بود اما این هاستل تمیز چند تا مشکل عمده داشت: اصلا کمد یا جایی برای قرار دادن وسایل نداشت و اتاقها انقدر کوچیک بودن که با گذاشتن کوله پشتی روی زمین، عملا امکان جابه جا شدن به صفر می رسید. فقط یه پریز توی هر اتاق پیدا می شد. اتاق چهارتخته ای که توش بودم عملا برای یه نفر مناسب بود. برای همین با مسئولش حرف زدم و قبول کرد که بی خیال بقیه رزرو من بشه و من فقط همون یه شب رو اونجا بمونم.

پاگودای Tran Quoc در هانوی
برچسبها:
سفر,
آسیا,
ویتنام,
هانویادامه مطلب
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۵/۱۲/۱۵ساعت 14:11  توسط نادر
|
تاریخ سفر: 25 نوامبر تا غروب روز 27 نوامبر 2014
دیدید آدم وقتی خیلی زیاد می خوابه، بعد از بیدار شدن چقدر بدنش خشکه؟ اصلا دست آدم به هیچ کاری نمیره. الان یه ماه و نیمه ننوشتم. مغزم خشک شده، ایضا انگشتهام. کلی به خودم فشار آوردم تا نشستم پای لپ تاپ. سه روز هم طول کشید تا چند تا عکس رو آماده کنم. شاید وقتی شروع کنم مغزم بیشتر روغن کاری بشه. آمین!
صبح، بعد از صبحونه از "استرالیا" و مارسلا خداحافظی کردم. آخرین جایی رو که توی لائوس برنامه داشتم تا ببینم شهری بود به نام "لوانگ پرابانگ" که در شمال این کشور و در 300 کیلومتری "وین تیان" قرار گرفته...

نقاشی قدیمی با سبکی کاملا چینی بر روی دیوار داخلی یک معبد قدیمی
برچسبها:
سفر,
سفرنامه,
آسیا,
لائوسادامه مطلب
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۵/۱۱/۱۴ساعت 6:30  توسط نادر
|
تاریخ سفر: 22 تا اواسط روز 25 نوامبر سال 2014
اصلا اسم اینجا رو هم نشنیده بودم. راستش قبل از ورود به لائوس خیلی در مورد این کشور تحقیق نکرده بودم چون قرار نبود که مقصدم باشه. یه چیزهایی هول هولکی توی همون کتاب سیاه و سفید لونلی پلنت خونده بودم. نام وَنگ ویِنگ رو اولین بار توی همون هاستلی که در وین تیان اقامت داشتم شنیدم. من رو یاد وَنگ وَنگ می انداخت! اولش بهش محل نذاشتم ولی وقتی دیدم که همه دارن "وَنگ وَنگ" می کنند، یه کم در موردش تحقیق کردم و دیدم می تونه محل خوبی برای گشت و گذار در طبیعت لائوس باشه...

برچسبها:
سفرنامه,
آسیا,
لائوس,
ونگ وینگادامه مطلب
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۵/۰۹/۲۳ساعت 23:29  توسط نادر
|
تاریخ سفر: 20 تا اواسط روز 22 نوامبر سال 2014
از قبل از مسئول هاستل پرسیده بودم که چطوری می تونم زمینی برم به لائوس. اون هم چند جا پرس و جو کرد و گفت همین شهر "هائوی آن" اتوبوس مستقیم برای پایتخت لائوس ، شهر وین تیان Vientiane داره. چند بار بهش گفتم بابا من چک کردم تو اینترنت، همه جا نوشته از شهر "دا نانگ" اتوبوس هست از اینجا نداره اما همش می گفت نه اون اطلاعات قدیمیه. خلاصه دو به شک بودم که با پرواز برم یا با اتوبوس اما از اونجا که به من اطمینان دادن با اتوبوس 14 ساعته می رسم به مقصد، تصمیم گرفتم زمینی برم. بلیط هواپیما هم نسبتا گرون بود...

برچسبها:
سفرنامه,
آسیا,
لائوس,
وین تیانادامه مطلب
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۵/۰۸/۳۰ساعت 23:29  توسط نادر
|
تاریخ سفر: 20 تا پایان 27 نوامبر سال 2014
اصلا چرا لائوس؟ کجا هست؟ داغونه؟ خیلی ها این سوال رو از من می پرسن. قبل از اینکه برم اونجا خودم هم جوابی براشون نداشتم. البته می دونستم کجاست ولی جوابی برای "چرا" نداشتم. من برنامه ام رو برای کامبوج گذاشته بودم و وقتی دیدم که نمی تونم با احترام وارد این کشور بشم به ناچار به سمت لائوس رفتم. وقتی آدم انتظارش از جایی خیلی کم باشه، به راحتی شگفت زده میشه. واقعا راضی هستم از اینکه کامبوج جور نشد. لائوس واقعا زیبا و دست نخورده است. شاید خنده دار به نظر برسه که لائوس پایه سفر من به شیلی شد! ربطش چیه؟ خوب با من همراه باشید تا بگم چرا اینجوری شد...

برچسبها:
سفرنامه,
آسیا,
لائوس,
ویزاادامه مطلب
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۵/۰۷/۳۰ساعت 23:28  توسط نادر
|
هواپیما تو فرودگاه به زمین نشست. فرودگاه رو نمی شد گفت برای کدوم شهره. درست بین دو شهر دانانگ Da Nang و "هائوی آن" Hoi An قرار گرفته بود. (همه به انگلیسی این شهر رو "هوی آن" تلفظ می کنند که درست نیست، اما برای راحتی، من هم بهش همین رو میگم). آقا من رسما دارم خنگ میشم. هر چی به خودم فشار میارم یادم نمیاد چطور از فرودگاه رفتم تا شهر! حالا همچین مهم هم نیست یه جوری رفتم دیگه. مثل روال عادی برنامه اول رفتم سراغ هاستل. هاستلی که این بار خیلی هم هاستل نبود. تقریبا من تنها مشتریش بودم. یه خونه قدیمی قشنگ بود که هم خودشون توش زندگی می کردن و هم یه بخشی رو کرده بودن هاستل. بسیار بسیار تمیز و زیبا و ارزون. من یه اتاق اختصاصی گرفتم. اتاقی با پنجره های بزرگ و رو به کوچه...

برچسبها:
آسیا,
سفرنامه,
ویتنام,
هوی آنادامه مطلب
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۵/۰۶/۳۱ساعت 13:19  توسط نادر
|
تا حالا کسی رو ندیدم که نام ویتنام رو نشنیده باشه. بالاخره تنها کشوریه که رسما حال آمریکا رو گرفته. اما هیچ وقت فکر نمی کردم جای دیدنی ای باشه یا کسی علاقه داشته باشه به اونجا سفر کنه. اولین سفر خارج از کشورم به چین بود. چیزی بلد نبودم و فکر می کردم سفر فقط با تور امکان پذیره. توی گروهمون یه پیرمرد پر سر و صدای مایه دار بود که زیاد سفر می رفت البته فقط با تور. بهم می گفت دنبال یه آژانسی می گرده که تور واسه ویتنام داشته باشه. یادمه از حرفش خندم گرفت و گفتم مگه ویتنام چیزی هم داره؟!!!

تو اینستاگرام می بینمتون
instagram.com/nader.farsang
برچسبها:
آسیا,
سفرنامه,
ویتنام,
ویزاادامه مطلب
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۵/۰۲/۰۳ساعت 16:51  توسط نادر
|